امیدواریم مطالب و محصولات ارزشمندی در اختیار شما عزیزان قرار داده باشیم.

search

برخورد مخالفان با پیامبر (ص) در طول تاریخ چگونه بوده است؟


توضیحات کوتاه:

پرسش:برخورد مخالفان با پیامبر (ص) در طول تاریخ چگونه بوده است؟پاسخ:روش‌های برخورد مخالفان با پیامبر اسلام (ص) در طول تاریخ هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ تنوّع فراوان ...


توضیحات:

پرسش:
برخورد مخالفان با پیامبر (ص) در طول تاریخ چگونه بوده است؟
پاسخ:
روش‌های برخورد مخالفان با پیامبر اسلام (ص) در طول تاریخ هم از لحاظ تعداد و هم از لحاظ تنوّع فراوان بوده است. با توجه به این که قرآن کریم این بحث مهم را به خوبی مطرح نموده است؛ ابتدا به این کتاب آسمانی مراجعه کرده و آیات آن را بررسی می‌کنیم و سپس نظر مورخین را نیز در این مورد جویا خواهیم شد

آیات قرآن در این زمینه به چهار شیوه‌ی مخالفت اشاره می‌کند:

1. ترور شخصیت‌

نخستین حربه‌ی مخالفان دعوت، تهمت و ناسزاگویی بود تا از این طریق شخصیت مدعی نبوت را ترور کنند. آن چه در قلب عموم مردم می‌تواند مؤثر باشد، قداست و طهارت مصلح و رهبر است و اگر این وسیله‌ی نفوذ، ترور شد؛ شخص مصلح، بدون شخصیت اجتماعی نمی‌تواند کاری را صورت دهد.تهمت هایی که قرآن از زبان مشرکان در مورد پیامبر (ص) نقل می‌کند به شرح زیر است:
1- 1. کاهن
به پیامبر تهمت می‌زدند که او با جنّ و پری در تماس است و اخبار گذشتگان و آیندگان را از آنان می‌گیرد و در اختیار جامعه می‌گذارد چنان که می‌فرماید:
«وَلَا بِقَوْلِ کَاهِنٍ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ؛
و گفتار پیشگو نیست، چه اندک متذکر می‌شوید!»
2- 1. ساحر (جادوگر)
کسی که کارش حل و عقد امور است؛ و چه بسا کارهای شگفت انگیزی انجام می‌دهد که عاری از حقیقت می‌باشد چنان که می‌فرماید:
«وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ. و (مشرکان) به شگفت آمدند که (پیامبری) هشدارگر از میان آنان به سراغشان آمد؛ و کافران گفتند: «این ساحر بسیار دروغگویی است.»
3- 1. مسحور
کسی که جادوگری، او را سحر کرده است و عقل و خرد او دستخوش سحر شده است. این تهمت صورت محترمانه‌ی مجنون، و دیوانه است چنانکه می‌فرماید:
«قَالَ الظَّالِمُونَ إِن تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَّسْحُوراً؛
و ستمکاران گفتند: « (شما) جز از مردی جادو زده پیروی نمی‌کنید!»
این تهمت در مورد حضرت صالح نیز وارد شده است
4- 1: مجنون (دیوانه)
یعنی کسی که جن زده شده است:
«وَقَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ؛
و (کافران) گفتند: «ای کسی که آگاه کننده [: قرآن بر او فرود آمده، قطعاً تو دیوانه‌ای!»
قرآن کریم به طور صریح نسبت به این تهمت واکنش نشان داده است.
5- 1: مُعَلَّم
به فتح و تشدید لام- یعنی تعلیم داده شده؛ مقصود این بود که مطالب و آموزه هایی که حضرت آورده و بیان می‌کند از سوی خدا نیست و کسی به او آموخته است.
«أَنَّی لَهُمُ الذِّکْرَی وَقَدْ جَاءَهُمْ رَسُولٌ مُبِینٌ ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ؛
از کجا برای آنان یادآوری باشد در حالی که فرستاده‌ای روشنگر به سراغ آنان آمد، سپس از او روی برتافتند، و گفتند: «دانش آموخته‌ای دیوانه است.»
6- 1: کذّاب (درغگو)
«وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ؛
و (مشرکان) به شگفت آمدند که (پیامبری) هشدارگر از میان آنان به سراغشان آمد؛ و کافران گفتند: «این ساحر بسیار دروغگویی است.»
7- 1: مفتری (افتراگر)
یعنی این کتاب از خود اوست، ولی به دروغ آن را به خدا نسبت داده است.
«قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ؛
(مشرکان) می‌گویند: «تو تنها دروغ‌پردازی.» (چنین نیست) بلکه بیشترشان نمی‌دانند.»
قرآن کریم در آیاتی به ردّ این تهمت پرداخته است.»
8- 1: شاعر
یعنی این آیات را با خیال‌پردازی به هم بافته است و حقیقت ندارد.
«أَمْ یَقُولُونَ شَاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ؛
بلکه می‌گویند: «شاعری است که (حادثه) مرگ مشکوکی را برای او انتظار می‌کشیم!»
قرآن کریم به نقد این تهمت پرداخته است.
9- 1. اضغاث و احلام
می‌گفتند پیامبر (ص) و قرآن افکار آشفته است که نمی‌توان آن را فهمید.
«بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَهٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ؛
بلکه (مشرکان) گفتند: « (این قرآن) یک دسته خواب‌های پریشان است؛ بلکه آن را [به دروغ به خدا] نسبت داده است، بلکه او شاعر است؛ پس باید نشانه‌ای (معجزه‌آسا) برای ما بیاورد؛ همان گونه که پیشینیان (از پیامبران با معجزه) فرستاده شدند.»اضغاث جمع «ضغث» به معنای یک دسته چوب یا یک بسته سبزی است که روی هم چیده می‌شود و «احلام» جمع «حلم» به معنای خواب ها است؛ در این صورت مقصود خواب‌های مختلط و روی هم چیده شده است که در فارسی از آن به خواب های پراکنده و آشفته تعبیر می‌کنیم.

2. اعتراض ها و دستاویزها

مخالفان در مواردی اعتراض‌هایی را مطرح نموده اند که هیچ کدام رنگ منطقی ندارد و شبیه بهانه جویی کودکان می‌باشد که به عللی بهانه می‌گیرند، و خودشان نیز نمی دانند چه می‌خواهند مانند:

1- 2. چرا قرآن بر ثروتمندی نازل نشد؟!
«وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هذَا الْقُرْآنُ عَلَی رَجُلٍ مِنَ الْقَرْیَتَیْنِ عَظِیمٍ؛
و گفتند: «چرا این قرآن بر مردی بزرگ از دو آبادی (مکه و طائف) فرو فرستاده نشده است؟!»
2- 2. چرا خدا بشر فرستاده است؟!
«وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن یُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَی إِلَّا أَن قَالُوا أَبَعَثَ اللَّهُ بَشَراً رَسُولًا؛
و (چیزی) مردم را از ایمان آوردن باز نداشت هنگامی که هدایت برایشان آمد، جز اینکه گفتند: «آیا خدا بشری را [به عنوان فرستاده برانگیخته است؟!»قرآن در انتقاد از این نظر در آیه‌ی بعدی می‌فرماید:
«قُل لَوْ کَانَ فِی الْأَرْضِ مَلَائِکَهٌ یَمْشُونَ مُطْمَئِنِّینَ لَنَزَّلْنَا عَلَیْهم مِنَ السَّماءِ مَلَکاً رَسُولًا؛
(ای پیامبر) بگو: «اگر (بر فرض) در زمین فرشتگانی بودند که با آرامش گام بر می‌داشتند، حتماً فرشته‌ای را [به عنوان فرستاده، از آسمان بر آنان فرود می‌آوردیم.»
3- 2. چگونه برخلاف روش نیاکان عمل کنیم؟!
«وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَی مَا أَنْزَلَ اللّهُ وَإِلَی الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ شَیْئاً وَلَا یَهْتَدُونَ؛
و هنگامی که به آنان گفته شود: «به سوی آنچه خدا فرود آورده، و به سوی فرستاده [اش بیایید.» می‌گویند: «آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم، ما را بس است.» وآیا اگر (بر فرض) پدرانشان هیچ چیزی نمی‌دانستند، و هدایت نیافته بودند (باز از آنها پیروی می‌کنند)؟!»
4- 2. آیا چند خدا را با یک خدا عوض کنیم؟!
آنان تصور می‌نمودند که خدا بخشی از کارهای خود مانند مغفرت و شفاعت را به خدایان دیگر واگذار کرده است؛ در این صورت پرستش خدای یگانه بدون پرستش واسطه‌ها سودی نمی‌بخشید.«وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ أَجَعَلَ الْآلِهَهَ إِلها وَاحِداً إِنَّ هذَا لَشَیْ‌ءٌ عُجَابٌ؛
و (مشرکان) به شگفت آمدند که (پیامبری) هشدارگر از میان آنان به سراغشان آمد؛ و کافران گفتند: «این ساحر بسیار دروغگویی است. آیا معبودان (متعدد) را معبود یگانه گردانیده است؟! قطعاً این چیزی بسیار شگفت‌آور است!»»
5- 2. چرا نبوت در قبیله‌ی ما نباشد؟!
آنان بر اثر عدم درک مفهوم نبوت و رهبری الهی، آن را در سطح رقابت های قبیله ای مطرح می‌کردند و می‌گفتند: ما با قبیله‌ی عبدمناف (قبیله پیامبر) بسان دو اسب مسابقه، دوش به دوش هم پیش می‌رفتیم ناگهان قبیله‌ی عبدمناف با ادعای نبوت خواست بر ما سبقت بگیرد، نه! ما هرگز ایمان نمی‌آوریم مگر این که بر ما نیز وحی گردد و آن چه بر دیگر پیامبران خدا (وحی) نازل می‌گردد بر ما نیز نازل شود. چنان که قرآن می‌فرماید:
«وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آیَهٌ قَالُوا لَن نُؤْمِنَ حَتَّی نُؤْتَی مِثْلَ مَاأُوتِیَ رُسُلُ اللّهِ؛
و هنگامی که آیه‌ای برای آنان بیاید، می‌گویند: «ایمان نمی‌آوریم، تا اینکه همانند چیزی که به فرستادگان خدا داده شده، به ما (هم) داده شود.»
6- 2. چرا معجزه‌ای مانند معجزه‌ی موسی (علی نبینا و آله و (ع)) ندارد؟!
برخی از اعراب کم و بیش از طریق احبار یهود از معجزه‌های حضرت موسی اطلاع داشتند و به پیامبر اعتراض می‌کردند: چرا معجزه‌ای مانند معجزه‌ی موسی ندارد.
«فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِیَ مِثْلَ مَا أُوتِیَ مُوسَی أَوَلَمْ یَکْفُرُوا بِمَا أُوتِیَ مُوسَی مِن قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِکُلٍّ کَافِرُونَ؛
و هنگامی که حق از نزد ما به سوی آنان آمد گفتند: «چرا همانند آنچه که به موسی داده شد (به این پیامبر) داده نشده است؟!» و آیا آنچه را پیش از (این) به موسی داده شد، انکارنکردند؛ گفتند: « (این) دو جادو [گر] ند که پشتیبان یکدیگرند.» و گفتند: «درحقیقت ما به هر (دو) کافریم!»
قرآن کریم این اعتراض را در همین آیه‌ی شریفه جواب داده است.
7- 2. چرا فرشته ای همراه او نیست؟!
«وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَیْهِ مَلَکٌ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَکاً لَقُضِیَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا یُنْظَرُونَ؛
و [مشرکان گفتند: «چرا هیچ فرشته‌ای بر او فرود نیامد.» و [لی اگر (بر فرض) فرشته‌ای فرود می‌آوردیم، حتماً کار تمام شده بود؛ سپس (اگر مخالفت می‌کردند) مهلت داده نمی‌شدند.»مفاد این اعتراض این است که انسان برای هدایت انسان کافی نیست، بلکه موجودی از غیر جنس وی به آن ضمیمه گردد. در حالی که برعکس است، اثرپذیری هم جنس از هم جنس به مراتب عملی‌تر و استوارتر است چنان چه در آیه‌ی بعد آمده است: «وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکاً لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا؛ و اگر (بر فرض) او را فرشته‌ای قرار می‌دادیم، حتماً وی را [بصورت مردی در می‌آوردیم»

3. درخواست های نامعقول‌

1- 3. خدایان ما را بپرست تا ...
یکی از پیشنهادهای آنان این بود که آنها درصورتی حاضرند خدای محمد (ص) را بپرستند که او آلهه آنان را بپرستد، خداوند در پاسخ به این درخواست، سوره‌ی کافرون را نازل نمود:
«قُلْ یَاأَیُّهَا الْکَافِرُونَ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ؛
بگو: «ای کافران! آنچه را (شما) می‌پرستید (من) نمی‌پرستم، و آنچه را (من) می‌پرستم شما نمی‌پرستید،»
مفسران برای آیات وارد شده در سوره‌ی اسراء شأن نزول‌هایی نقل کرده‌اند که بسیاری از آنها با توجه به مکی بودن سوره صحیح نیست، روشن ترین شأن نزول همان است که ابن حفص از امام باقر (ع) نقل می‌کند، حضرت می‌فرماید:«قریش به رسول گرامی (ص) گفتند: خدای تو را یک‌سال می‌پرستیم، مشروط بر این که تو نیز خدایان ما را یک‌سال بپرستی!»
خداوند متعال در سوره‌ی اسراء آیات 73- 75، این پیشنهاد را پاسخ داده است.
2- 3. درخواست تبدیل قرآن‌
انتقاد قرآن از بتها و خدایان دروغین عرب، مایه‌ی خشمگینی مشرکان شد از این جهت از پیامبر درخواست کردند که قرآن دیگری بیاورد که در آن، از خدایان آنان این گونه نکوهش‌ها نباشد.
«وَإِذَا تُتْلَی عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا بَیِّنَاتٍ قَالَ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ هذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَایَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِن تِلْقَاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یُوحَی إِلَیَّ إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛
و هنگامی که آیاتِ ما در حالی که روشن است بر آنان تلاوت می‌شود، کسانی که به ملاقات ما (و روز رستاخیز) امید ندارند، می‌گویند: «قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را تغییر ده.» (ای پیامبر) بگو: «برای من (ممکن) نیست، که از پیش خودم آن را تغییر دهم، (زیرا) جز آنچه به سوی من وحی می‌شود، پیروی نمی‌کنم؛ [چرا] که اگر من پروردگارم را نافرمانی کنم، از عذاب روز بزرگ (قیامت) می‌ترسم!»
واکنش قرآن کریم به این پیشنهاد در همین آیه و آیه‌ی بعد (یونس/ 16) آمده است.
3- 3. درخواست‌های نابخردانه‌
در سوره‌ی اسراء (آیات 90- 93) از زبان مخالفین درخواست هایی در قبال ایمان آوردن بیان شده است.
«قَالُوا لَن نُؤْمِنَ لَکَ؛ و گفتند: «به تو ایمان نمی‌آوریم»
1. «حَتَّی تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً؛ تا اینکه برای ما چشمه‌ی جوشانی از زمین بیرون آری!»
2. «أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّهٌ مِن نَّخِیلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهَارَ خِلَالَهَا تَفْجِیراً؛ یا بوستانی از درختان خرما و انگور برای تو باشد؛ و نهرها را در میان آنها کاملًا بشکافی!»
3. «أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَمَا زَعَمْتَ عَلَیْنَا کِسَفاً؛ یا آنچنان که می‌پنداری آسمان را قطعه قطعه بر ما فرود آری!»
4. «أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَالْمَلَائِکَهِ قَبِیلًا؛ یا خدا و فرشتگان را (گروه گروه، به عنوان ضامن) رویاروی ما بیاوری!»
5. «أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِن زُخْرُفٍ؛ یا برای تو خانه‌ای از زر (و زیور) باشد!»
6. «أَوْ تَرْقَی فِی السَّماءِ؛ یا در آسمان بالا روی!»
7. «وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّی تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَاباً نَّقْرَؤُهُ؛ و برای بالا رفتن تو (هم) ایمان نمی‌آوریم، تا اینکه نامه‌ای بر ما فرود آوری که آن را بخوانیم!»
4. آزارها و سنگ اندازی‌ها
قرآن کریم ویژگی‌های آزار حضرت و یاران باوفای او را متعرض نمی‌شود، ولی کلیاتی را مطرح می‌کند که از آن می‌توان مقدار فشار و ایذاء را به دست آورد چنان که می‌فرماید:
«وَلَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِن قَبْلِکَ فَصَبَرُوا عَلَی مَاکُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّی أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِ اللّهِ وَلَقَدْ جَاءَکَ مِن نَبَإِ الْمُرْسَلِینَ؛ و بیقین فرستادگانی پیش از تو (نیز) تکذیب شدند؛ و بر آنچه تکذیب شدند و آزار دیدند، شکیبایی کردند، تا هنگامی که یاری ما به آنان رسید. و هیچ تغییر دهنده‌ای برای سخنان (سنت گونه) خدا نیست؛ و بیقین برخی خبر [های بزرگ فرستادگان [خدا] به تو رسیده است.»
در آیه‌ی دیگر، صبر و بردباری پیامبران «اولوالعزم» را یادآور می‌شود و به حضرت فرمان می‌دهد که مانند آنان بر مشکلات و سختی‌ها صبر نماید.
و در آیه‌ی دیگری، باز هم دستور صبر می‌دهد و تلویحاً می‌فرماید که محاکمه آزاردهندگان و آسیب رسانان را به خدا واگذار کن.
قرآن در هیجده مورد فرمان صبر به پیامبر (ص) داده است؛ و این خود محکم ترین دلیل است بر آزارهایی که در طول زندگی آن حضرت جریان داشته است.

پرسش و پاسخ‌های قرآنی ویژه جوانان (شبنم مهر)/ زیر نظر محمدعلی رضایی‌اصفهانی و جمعی از پژوهشگران قرآنی/ قم: انتشارات پژوهش‌های تفسیر و علوم قرآن ۱۳۸۶

سایر اطلاعات:
کد مطلب: t251f
وضعیت مطلب: فعال
گروه اصلی: مذهبی     زیرگروه: قرآن

دفعات بازدید: 17    
محبوبیت: 4   (کمترین=0 و بیشترین=5)    تعداد شرکت کننده در نظر سنجی مجبوبیت: 
تاریخ ثبت: 1401/10/14 ب.ظ 6:50:30


لینک صفحه ی مطلب: https://tadanesh.ir/t?c=t251f


هم گروهی ها
مقصود از روش تفسیر روائی آن است که مفسر قرآن از سنت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) (که شامل قول، فعل و تقریر آنها می‌شود) برای روشن کردن مفاد آیات و مقاصد آنها استفاده کند. سیر ...
در همين برداشت‌هاي زنده گاهي به انحراف‌هاي عجيب برخورد مي‌كنيم يك نمونه از اين انحراف‌هاي عجيب مربوط است به طلبه‌يي كه مراحل تحصيلي معمولي را تا پايان سطح(3) خوب ...
بعضي افراد تا روايتي در تفسير قرآن پيدا كنند، مي‌گويند »اين را امام يا پيامبر فرموده« و همان سخن را قطعي تلقي مي‌كنند. آقاي من چه كسي گفت هر روايتي كه در هر كتابي به ...
پرسش:شرایط مفسر قرآن چیست؟پاسخ:مفسر قرآن، همچون تخصص‌های دیگر، دارای شرایطی است، یعنی هر کسی نمی‌تواند به تفسیر قرآن اقدام بکند. همانطوری که هر کسی نمی‌تواند به ...
پرسش:منابع تفسیر قرآن چیست؟پاسخ:چهار منبع اصلی می‌توان برای تفسیر قرآن بر شمارد:اول: قرآن کریم: آیات محکم می‌تواند منبع تفسیر برای آیات متشابه باشد. به عبارت دیگر، ...
پرسش:از منابع تفسیر سه موردش ظاهراً همان منابعی بود که در فقه استفاده می‌شود. عقل و کتاب و سنت، آیا اجماع مفسرین، در تفسیر معتبر است؟پاسخ:در مورد اجماع در خود فقه هم ...
پرسش:آیا اقوال و نظرات صحابه و تابعین از منابع تفسیر قرآن به شمار می‌آید؟پاسخ:در مورد اقوال صحابه و تابعین، باید تفصیل قائل بشویم:1. گاهی یکی از صحابه پیامبر اکرم صلی ...
پرسش:منابع تفسیر قرآن عبارتند از: آیات قرآن، سنت پیامبر و اهلبیت و عقل، آیا برای حجیت اینها در تفسیر قرآن دلیلی از خود قرآن و روایات وجود دارد؟پاسخ:1. قرآن کریم:در ...
پرسش:تفسیر به رأی با تفسیر عقلی و تفسیر اجتهادی چه تفاوتی دارد؟پاسخ:در پاسخ به این پرسش ما تفسیر عقلی را با یک مثال معرفی می‌کنیم تا تفاوت آن با تفسیر به رأی روشن شود: ...