اگر رهبری نفوذ در دیگران جهت کسب هدف باشد، مدیریت نفوذ در
دیگران جهت کسب اهداف سازمانی است. در رهبری، اهداف میتواند گوناگون باشد،
ولی در مدیریت اهداف سازمانی اولویت دارد.
نکته مهم این است که در این
تعریف نوع سازمان اهمیت ندارد، بلکه در هر وضعیتی که در آن سعی به تحت
تأثیر قراردادن رفتار فرد یا گروهی بشود رهبری صورت گرفته است.
سبک رهبری
طریقی که رهبر، از نفوذش برای کسب اهداف استفاده میکند، سبک رهبری نامیده میشود.
قدرت
پست و مقام، شامل قدرت تشویق و قدرت تشبیه میگردد و قدرت شخصی مرکب از
قدرت مرجع و قدرت تخصص است. قدرت پنجم، قدرت مشروع است که میتواند جزء قدرت
شخصی یا پست و مقام محسوب گردد.
الگوهای رهبری
در زیر به برخی از شیوههای رهبری اشاره میکنیم:
الف) خصوصیات رهبر
عمده صفات ویژه رهبری عبارتاند از:
1.هوش2. بیان رسا3. رشد اجتماعی و وسعت نظر4. انگیزش درونی
البته
رهبر نباید ارزشهای درونی خود را از کارکنان پنهان ندارد و خود را مشخص
پاداش مالی و کارکنان را فقط محکوم به اوامر بداند که البته در این صورت با
مشکلات فراوانی رو به رو خواهد شد.
یوجین جینگر: پنجاه سال، مطالعه
موفق نشد یک ویژگی یا مجموعهای از صفات را که بتوان برای تمایز رهبران از
غیر رهبران به کاربرد، فراهم کند.
ب) نظریههای رفتار رهبری
به طور کلی دو نوع رفتار برای رهبران مورد تأکید قرار گرفت:
الف) سبک عامرانه سنتی (تأکید بر وظیفه)، ب) سبک دموکراتیک که بر روابط انسانی تأکید دارد.
رهبری
که قدرتش را ناشی از مقام خود میداند و انسان را ذاتاً تنبل و غیرقابل
اعتماد میداند رفتاری آمرانه خواهد داشت و در صورتی که قدرت را ناشی از
پیروان بداند و آن را موجودی خود جوش و مسئولیت پذیر که میتواند به طرز
شایستهای انگیزش پیدا کند بشناسد سبک دموکراتیک پیش خواهد گرفت.
شبکه مدیریت
بلیک و موتون، شیوههای رهبری در نظریه شبکه مدیریت را در 81 نوع مطرح کردند.
سبکهای عمده مدیری شبکه مدیریت
سبک 1-1: حداقل تلاش برای انجام کار تا حدی که ضامن عضویت در سازمان باشند.
سبک 4-1: نتیجه تنظیم کارها به صورتی است که دخالت عواطف انسانی در کارایی سازمان به حداقل ممکن کاهش میابد.
سبک 5-5: بازدهی کافی سازمان از طریق ایجاد تولزن بین روحیه خوب در افراد و انجام کار، امکان پذیر میگردد.
سبک
1-9: توجه کافی به احتیاجات افراد برای ایجاد حسن روابط، که نتیجهاش به
وجود آمدن محیط دوستانه در سازمان و انجام کارها از روی صبر و حوصله است.
سبک
9-9: افراد متعهد، انجام کارها را به عهده دارند. روابطی مبتنی بر اعتماد و
احترام بین افراد برقرار است که نتیجه همبستگی و شرکت آنان در عملی کردن
هدفهای سازمان میباشد.
سیستمهای مدیریت
لیکرت معتقد است که تمام منابع، در یک موسسه به مدیریت مناسبی نیازمند است. نتیجه این تحقیقات در سبکهای چهارگانه زیر مطرح شده است:
1.سیستم
(سبک) یک: مدیریت اعتماد و اطمینان به زیردستان ندارد. بیشتر تصمیمها و
تعیین اهداف، در رده بالای سازمان اتخاذ شده و بر اساس سلسله مراتب اتخاذ
میگردد.
2. سیستم (سبک) دو: مدیریت اعتماد و اطمینان نسبتا زیادی به
زیردستان دارد؛ تصمیمهای بسیاری در چهارچوبهای از پیش تعیین شده در سطوح
پایین اتخاذ میگردد.
3. سیستم (سبک) سه: مدیریت نه به طور کامل، ولی
اعتماد و اطمینان قابل ملاحظهای به زیردستان دارد. تعیین خواصیتی و تصمیم
گیریهای عمومی، در سطح بالا انجام میگیرد، ولی ارتباط زیردستان در سلسله
مراتب دو طرف است.
4. سیستم (سبک) چهار: مدیریت، اعتماد و اطمینان کامل
نسبت به زیردستان دارد؛ تصمیم گیری، به طور گستردهای در سراسر سازمان پخش
است، ارتباطات، در شکل افقی، عمودی و مورب در میان سلسله مراتب جریان دارد.
ج) نظریههای اقتضایی (ایجابی)
از
آنجایی که الگوهای مورد ارائه نظریه پردازان نتوانسته بود فرایند رهبری را
به طور کامل و دقیق توصیف کند، بحث انطباق رفتار رهبر با شرایط به میان
آمد.
برخی از صاحبنظران رهبری را تابعی از سه دسته عوامل مربوط به رهبر، پیرو و متغیرهای وضعی میدانند.
فیدلر پس از پانزده سال اشتغال به مطالعه رهبری درصدها گروه کاری، اعلام کرد که در انتخاب سبک رهبری، بررسی سه متغیر لازم است.
1.رابطة
رهبر و پیرو یا قدرت شخصی 2.
کار 3. قدرت پست و مقام: مستقل است بر میزان حکایتی که
مافوقها از مدیر میکنند و قدرت تشویق و تنبیهی که دارند.
اگر شرایط
کاملا برای هر مدیر مناسب باشد یا نباشد، ابعاد کار کاملا مشخص باشد یا
نباشد، در هر دو صورت از سبک کارگرا و آمرانه استفاده میشود و اگر شرایط
بین این دو، نهایت مطلوب و نامطلوب باشد، در آن صورت سبک لیبرال کارساز
است.
سبکهای عمده رهبری
بیشتر مدیران دارای سبکی هستند که با
ویژگیهای خودشان انطباق دارد یا برایشان سهلتر است و تنها معدودی از
مدیران، میتوانند سبک خود را با شرایط و افراد گوناگون منطبق سازند.
تمامی
صاحبنظران مدیریت معتقدند سبکی که درگذشته و حال در جهان غلبه داشته، سبک
محافظه کار بوده است؛ گویا طرفداران این سبک ادعا میکنند که در آینده سبک
لیبرال غلبه خواهد کرد.
گذشته از مباحث، سبک میانهای هم هست، سبکی که
آمیزهای از هر دو سبک است. در سبک میانه مدیر نسبت به بعضی از جنبههای
شغل مدیریت محافظه کار است و نسبت به جنبههای دیگر لیبرال.
انگیزش
تعریف
انگیزه: عبارت است از حالتی درونی که انسان را به انجام فعالیت وامیدارد.
بنابراین تعریف همه رفتارهای افراد هدفدار است. در واقع دو عامل رفتار را
شکل میدهد یکی انگیزه و دیگری هدف، از این رو، انگیزه داشتن کارکنان برای
انجام وظایف، و همسویی اهداف فردی با اهداف سازمان، نقش اساسی در موقعیت
سازمانی دارد.
نظریههای انگیزش
نظریه انگیزش را به دو دسته عمده تقسیم میکنیم:
1.نظریههای
محتوایی: بر مبنای انگیزهها یا چراهای رفتار است. در این نظریهها تلاش
میشود عوامل شکل دهنده رفتار مشخص گردد که شامل مدلهای زیر است:
الف)
نظریه سلسله مراتب نیازها: در این نظریه احتیاجات بشری به پنج طبقه جسمانی،
امنیت و تأمین، نیاز اجتماعی، احترام، خودشکوفایی تقسیم میشود.
ب)
نظریه انگیزش و بهداشت روانی: در این نظریه، طبیعت انسان از لحاظ کیفیت
ارضای نیازهای خود، خصوصیتی دوگانه دارد، یک خصلت آدمی چنان است که در اثر
فقدان عوامل و شرایط لازم، احساس عدم رضایت میکند و چون شرایط و عوامل
فراهم گردد احساس عدم رضایت کاهش یافته و به تدریج به بی تفاوتی میانجامد.
ج)
نظریه دو ساختی انسان: یک گریگور، برداشتها، طرز تلقینها و نگرش مدیران را
در زمینه ماهیت و انگیزش انسانها به دو گروه تقسیم میکند و به منظور آنکه
این دو گروه آنطور که هستند معرفی شوند آنها را با دو حرف x و y مشخص
نموده است.
مقایسه بین نظریه سلسله مراتب نیازها و نظریه انگیزش و
بهداشت روانی: هر دو، سلسله روابط واحدی را مورد تأیید قرار میدهند. تأکید
نظریه اول بر نیازهای انسانی و روانی فرد در محیط کار و خارج از محیط کار
است، در حالی که نظریه دوم توجه خود را بر چگونگی تأثیر شرایط کار، بر
نیازهای اساسی همان شخص متمرکز میسازد.
2.نظریههای فرایندی
الف)
نظریه انتظار: این نظریه علت این را که چرا مردم یک رفتار را بر رفتار
دیگری ترجیح میدهند و انتخاب میکنند شرح میدهد و انگیزه هر رفتار را با
موارد زیر معین میکند:
الف) ادراک فرد یا انتظار وی از نتایج یا پاداشهایی که احتمالا از یک رفتار معین حاصل میشود،
ب) جذابیت آن پاداش در ارضای نیازهای او.
ب)
نظریه انتظار و برابری: در این نظریه انگیزش فرد تابعی است از:
الف)
(E→P)نظریه انتظار و برابری: اعتقاد به این که کوشش به انجام کار منجر
خواهد شد.
ب)
(P→
O) اعتماد به این که انجام کار به نتیجه مطلوب ختم میشود.
ج) جذابیت نتایج: شدت نیازی که به وسیله ان نتایج برآورده خواهد شد.
(E→p)×(P→O)=V
همچنین،
رضایت تابعی از نتایج سبک شده است و تصور فرد از عدالت و انصاف منظور شده
در گرو تحقق این نتایج است، پاداشها نیز بر دو نوع است:
الف) پاداشهای درونی نظری چالشی بودن کار، ارضای نیاز به شهرت با انجام کار
ب) پاداشهای خارجی نظری پول، مقام و موقعیت
انگیزه مدیریت
آخرین مطلب گفتار انگیزش را با تحقیقی در مورد عواملی که موجب انگیزش در مدیران میشود به پایان میرسیم:
1)چالشی بودن کار 2) مقام 3) انگیزه رهبری 4)رقابت 5) پول
انگیزه مدیریت در اسلام
در
جوامع غیرالهی مدیران از فن مدیریت برای رسیدن به پول شهرت و قدرت استفاده
میکنند اما مدیر مسلمان به چشم تکلیف خداوند به مدیریت مینگرند و در حوضه
کاری خویش ایفای مسئولیت میکند، نه حکومت.
تلخیص از، اصول مدیریت - علی رضائیان