امیدواریم مطالب و محصولات ارزشمندی در اختیار شما عزیزان قرار داده باشیم.

search

شبهات ناشی از تفکر غرب در روند تاثیر پذیری اسلام از آن


توضیحات کوتاه:

در روند تاثیرپذیری جهان اسلام از اندیشه های جهان غرب، شبهات بسیاری بر رخسار تعالیم و حقایق مذهبی (و اسلامی) عارض شد که بسیاری از خودباختگان ناآگاه نیز آنها را ...


توضیحات:

در روند تاثیرپذیری جهان اسلام از اندیشه های جهان غرب، شبهات بسیاری بر رخسار تعالیم و حقایق مذهبی (و اسلامی) عارض شد که بسیاری از خودباختگان ناآگاه نیز آنها را پذیرفتند و به تبیین و ترویج آن پرداختند. مهمترین این شبهات عبارتند از:

1. پوزیتویسم
یکی از علل پیدایش این نظریه، اختلافات موجود در آرای فلسفی و عقلی بود که سبب گردیده پاره ای از دانشمندان تجربه گرا، یقینی بودن روشهای فلسفی و عقلی را زیر سؤال برده، معیار درستی هر گزاره را مشاهده و آزمایش حسی آن قرار دهند. افرادی نظیر راجر بیکن (1214-1294)، فرانسیس بیکن (1561-1626)، جان لاک (1632-1704) از بنیانگذاران پوزیتویسم به شمار می روند. نتیجه ی معرفتی چنین نظریه ای، عدم اعتنا به مقولاتی همچون خدا، روح، وحی و آخرت است چرا که اینها، هیچ یک به وسیله ی آزمون حسی قابل دریافت و تجربه نخواهند بود، به همین جهت یک دانشمند پوزیتویست، هیچ چاره ای بجز سکوت در برابر آموزه های دینی ندارد. این نظریه امروزه، در میان بسیاری از متصدیان علوم تجربی در دانشگاههای اسلامی، به صورت حمله ی فکری و روانی به آرای فلسفی، خود را ظاهر نموده است و پاره ای از ارباب علوم دینی نیز پی در پی با متهم نمودن دانشگاهیان به الحاد و عدم درک صحیح اسلام به زیاد شدن فاصله ی حوزه و دانشگاه، دامن می زنند. در حقیقت پوزیتویسم نباید به عنوان تنها راه، آموزش و بهره گیری علوم تجربی پنداشته شود، چرا که در حس و تجربه نیز همانند عقل و حتی بیشتر از آن خطا رخ می دهد. به همین جهت عقل و حس نباید دو رقیب و ضد یکدیگر به شمار آیند، بلکه این دو می توانند در خدمت معرفت دینی و معاضد هم باشند.

2. شبهه بی اعتباری منطق ارسطویی
این شبهه، نمودی دیگر از پوزیتویسم است. توضیح این که، کلیسا در برخورد با معارف غیرمسیحی، دو نوع موضع نامعقول داشت: ابتدا در برخورد با معارفی نظیر منطق و فلسفه ی یونانی، جنبه ی تفریط را در پیش گرفت و تمامی آن را نفی نمود. اما بعدها در اثر فشار ناشی از فرهنگ یونانی، به ناچار تسلیم گردید و در این راه دچار افراط گردید. چرا که با مرور زمان، تمامی علوم یونانی را پذیرفت تا به جایی که حمله به هر یک از این علوم (اعم از طب، فلسفه، منطق و هیات یونانی) حمله به عقاید مسیحی، تلقی می شد. در چنین شرایطی، کلیسا، عقاید خرافی و مباحث بی ارزش کلامی خویش را با علوم یونانی تبیین می نمود و به همین خاطر، این علوم از ارکان مسیحیت به شمار می رفت. رنسانس که تحول فکری مردم غرب را در پی داشت، باعث شد که عده ی زیادی برای فرار از پذیرش عقاید خرافی مسیحیت و نیز معرفی واقعی راه های معرفتی دیگر، منطق ارسطویی را بی اعتبار شمرده، گاه و بیگاه به آن متعرض شوند. به عنوان مثال از فرانسیس بیکن، نقل شده است که منطق ارسطو، چیزی جز خیالبافی نیست. همین عقیده نیز گاه در بین دانشمندان مسلمان، بدون هیچ ریشه یابی دقیق پذیرفته می شود، غافل از آن که اگر در راه مخالفت با منطق ارسطویی دچار افراطی شویم، در همان دامی گرفتار خواهیم شد که افراطیگران کلیسایی در پذیرش آن، گرفتار شدند. چرا که بی اعتبار کردن منطق ارسطو، یعنی بی اعتبار دانستن مفاهیمی عالی که دست پرگهر عقل انسان بدان دست می یابد.

3. شبهه بی اعتباری فلسفه
توهم بی اعتباری فلسفه و دستاوردهای آن نیز در عصر رنسانس، پدید آمد. یکی از اسباب اصلی این توهم، اختلاف شدید آرای فلاسفه در مسایل واحد است که هر کس را در ابتدا، دچار حیرت می نماید و این توهم را پدید می آورد که شاید فلسفه و روشهای آن عقیم و بی اعتبار باشند. فرانسیس بیکن در مهمترین اثر خود پیشرفت دانش چنین می نویسد: «همین که مردم ببینند، عقاید مختلفی، درباره ی حقیقت وجود دارد، به زودی مستعد تحقیر آن می کردند و چنین می پندارند که اشخاصی که درباره ی آن متفق نیستند، همه در اشتباهند». ولتر از کسانی است که فلسفه ی اولی را بی حاصل و خیالبافی می انگاشت: «در این علم، هرچه حقیقت است، آن است که همه می دانند و باقی، موهومات است و همه هیچ گاه به درستی معلوم نخواهند شد... اهل نظر جز لفاظی و سخنرانی هنری ندارند». نکته ی جالب این که اساسا فلسفه ی غرب، محصول فکر همین مخالفان فلسفه است. حمله ی به فلسفه تنها به کلیت آن محدود نبود و شامل جزئیات آن هم نظیر علت غایی، قوه و فعل و خود علیت می شد، در حقیقت، قالب فلسفی تفسیر جهان، دیگر مقبولیت نداشت، به ناچار دانشمندان جدید، در صدد ارائه ی چارچوب جدیدی برای تفسیر هستی برآمدند، که به تدریج به فلسفه ی علمی مشهور شد.

4. شبهه بی اعتباری براهین اثبات وجود خدا
حمله به منطق ارسطویی و معرفت فلسفی، مقدمه ای برای حمله به براهین اثبات وجود خدا بود. کانت از جمله کسانی بود که علاوه بر اعتقاد به بی ارزشی فلسفه ی نظری، براهین اثبات وجود خدا را بی اعتبار می دانست: «خدایی که ارباب دیانت و حکمای الهی در نظر دارند و دل ما هم به او گواهی می دهد، اما آنها می خواهند وجود او را به دلیل عقل ثابت کنند و در این امر به خطا می روند، زیرا که راه یقین به وجود چنین مبدا، استدلال عقلی نیست؛ چنان که براهینی که می آورند، هیچ کدام قاطع و وافی نمی شود». نکته ی مهمی که در این هجوم به چشم می خورد، این است که اغلب این منتقدان، خود از فلاسفه ی الهی محسوب می شوند و روشن است که مقصودشان، بی اعتبار کردن عقاید دینی نیست، اما به هر حال، بازتاب این حمله، به ویژه در میان عوام و حتی تحصیل کردگان سطحی نگر، ضعف اعتقادات و باورهای دینی بوده و هست.

5. شبهه خودبسندگی ماده
یکی از شبهاتی که در حیطه ی فکری غرب مطرح گردید و ماتریالیسم دیالکتیک، بیشترین سوء استفاده را از آن نمود، شبهه ی خودبسندگی ماده است: بعد از آن که علم جدید در قرن هفدهم بنیاد شد و در قرون بعد، گسترش پیدا کرد، این سؤال مطرح شد که اگر می توان ساز و کار طبیعت را با استفاده از اکتشافات علمی فهمید و پیش بینی نمود، و اگر می توان طبیعت را از راه علم شناخت، دیگر چه نیازی به فرض وجود خدا در طبیعت است؟ چرا چنین فرض نکنیم که طبیعت مانند دستگاهی است که به اقتضای قوانین علمی، کار می کند و خود در درون خود، ماشینی کامل است که نیازهای خود را برآورده می کند؟ باربور نیز، شبهه ی خودبسندگی ماده را چنین توصیف می کند: «نوشته ای از لاپلاس به عنوان نمونه ای از برداشت جبرانگارانه و واگشت گرایانه از طبیعت مطرح شد، که آن را دستگاهی خودبسنده می دانست که کلیه ی حوادث آینده اش هم، به نحو لایتغیری، طبق قوانین ماده ی متحرک تعیین شده است».

6. شبهه معنی داری
قوی ترین شبهه ای که در عصر روشنگری پدید آمد، شبهه ی معنی داری است. علت این که این شبهه، قوی ترین شبهه پنداشته می شود، این است که تا قبل از طرح آن، اندیشمندان می توانستند، درباره ی وجود یا عدم وجود خدا، بحث کنند و در نهایت به نتیجه ای خاص برسند. اما با ظهور این شبهه هر گونه معنا و مفهوم واقعی از گزاره های دینی نفی گردید و کلیه ی گزاره های مذهبی و از جمله اثبات وجود خدا این قابلیت را از دست داد که مورد بحث قرار گیرد. این شبهات و شبهاتی مانند آن، سبب شد که تفکر جدید غرب، بر جهان اسلام، تاثیر گذارد و بحرانی فرهنگی در باورها و ارزش های کسانی که با معارف اسلامی به صورت بنیادی و دقیق آشنا نبودند، ایجاد نماید، البته در غرب نیز، بحران معنویت و بازگشت مجدد به مذهب، حکایتی شیرین و خواندنی دارد.

منابع
ماری کلدلوتران- مجله مسجد شماره 17- مثاله بحران معنویت در جهان غرب و بازگشت جهان به مذهب- ترجمه بهجت یزدخواستی
محمدعلی فروغی- سیر حکمت در اروپا- ج 1 صفحه 141 و ج 2 صفحه 191 و 262
ویل دورانت- تاریخ فلسفه- ترجمه عباس زریاب- صفحه 110
ایان باربور- علم و دین- ترجمه بهاءالدین خرمشاهی- صفحه 96 و فصل پنجم: تحقیق پذیری و زبان دین
محمدجواد حیدری کاشانی- مقاله دین پژوهی در غرب

سایر اطلاعات:
کد مطلب: tc4b
وضعیت مطلب: فعال
گروه اصلی: مذهبی     زیرگروه: اصول اعتقادی

دفعات بازدید: 6    
محبوبیت: 4   (کمترین=0 و بیشترین=5)    تعداد شرکت کننده در نظر سنجی مجبوبیت: 
تاریخ ثبت: 1401/10/12 ب.ظ 5:31:00


لینک صفحه ی مطلب: https://tadanesh.ir/t?c=tc4b


هم گروهی ها
استاد جعفری در پاسخ به این پرسش که آیا دینی کردن همه امور به این معنی است که هر چیزی را می توان، ابزار و مرکبی برای فهم یا تحقق اندیشه دینی کرد آیا همه چیز به این کار تن ...
ص: 12943 موضوع بحث و بررسی، رابطه دین و اخلاق به صورت مستقل در جامعه ما کمتر مطرح شده است. در مباحث مختلف کلامی و اخلاقی بحثهایی مربوط به این موضوع وجود دارد ولی اینکه ...
آیا هرچه دین می گوید، اخلاق است، یا اخلاق همان است که دین می گوید؟ به عبارت بهتر، آیا می توان مبدا دیگری، بجز دین، برای اخلاق تصور کرد، یا تنها مبدا امور اخلاقی، ...
تاریخ سالیان متمادی علم و دین مانند دو گوهر تابناک بر تارک این عالم می درخشیدند، و از دیرباز در تمدنهای بشری ریشه مشترک داشتند، زیرا که آدم ابوالبشر یعنی از آنی که ...
گرچه تا اوایل قرن هفدهم تعارض علم و دین در جنبه های روان شناختی بیشتر جلوه گر می شد، ولی با رشد روز افزون علوم تجربی و دست یافتن دانشمندان به نظریات جدید علمی و ...
در احادیث اسلامی، همانند قرآن، دانش و خردورزی تکریم شده و درباره ارزش و اعتبار آن مسایل بسیاری مطرح گشته است. از جمله روایات در این مورد فرموده امام موسی بن جعفر (ع) ...
در تفکر اسلامی عقیده بر این است که ویژگیهای منحصر به فرد انسان و ساختار زندگی وی، به گونه ای است که برای رفتارهای اجتماعی و فردی خویش، و همچنین برای سعادت ابدی، ...
بر اساس روان شناسی انسان در اسلام به هر میزان که اعمال و رفتار یک فرد منطبق با خواسته ها و گرایشات و نظارت روح ملکوتی و مجرد (منطبق با دین الهی و تائیدات عقل، فطرت و ...
در قرآن کریم سه لغت آمده است که این سه لغت با توجه به معنا و مفهومی که قرآن درباره دین دارد «فطره الله التی فطر الناس علیها؛ با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته ...
احتیاج به پیغمبر جدید تنها از نظر قانونگذاری نیست. پیغمبر در درجه اول معارف الهی می آورد، یعنی حقایقی که معرف عوالم غیب است: خداشناسی، صفات الوهی، معادشناسی و آنچه ...