امیدواریم مطالب و محصولات ارزشمندی در اختیار شما عزیزان قرار داده باشیم.

search

باور به معاد ریشه واقع بینی در شئون فکری و اخلاقی زندگی


توضیحات کوتاه:

باور به معاد ریشه واقع بینی دین آسمانی بیان می کند: انسان طبیعی «بی آلایش خرافات و هوس بازی ها» به شعور فطری خود، معاد را اثبات می کند و در نتیجه خودش را دارای یک حیات ...


توضیحات:

باور به معاد ریشه واقع بینی
دین آسمانی بیان می کند: انسان طبیعی «بی آلایش خرافات و هوس بازی ها» به شعور فطری خود، معاد را اثبات می کند و در نتیجه خودش را دارای یک حیات جاوید می بیند که باید تنها با تعقل که موهبت اختصاصی انسانیت وی می باشد، زندگی کرده و لحظه ای از لوازم این واقع بینی خود غفلت نکند، نه مانند یک فرد مادی از مبدأ و معاد بی خبر، که منطقی جز منطق مشترک حیوانی نداشته و آرزویی جز تسلط بر لذایذ مادی در دل خود نمی پروراند، ایمان به روز رستاخیز و اعتقاد به معاد در همه شئون فکری و اخلاق روحی، و اعمال اجتماعی و انفرادی این انسان واقع بین تأثیر روشن دارد.
معاد و تنظیم و تعدیل برنامه زندگی
از این راه است که انسان خود را و همه چیز را با نظر واقع بینی آن نحو که هست می بیند. او خود را یک موجود چند روزه ای محدود مشاهده می کند که جزیی است از اجزای این جهان گذران. وی و اجزای دیگر جهان هستی، مجموعا یک قافله ای را تشکیل می دهند که شب و روز به سوی یک جهان دیگر پاینده و جاویدی در سیر و حرکت بوده و پیوسته در میان «دفع» دست آفرینش (علت فاعلی) و «جذب» هدف و نتیجه آفرینش (روز معاد) سرگرم راه پیمایی می باشد. از این روست که این واقع بینی و طرز تفکر، عواطف و احساسات درونی وی را تعدیل نموده و با اسلویی که مناسب چنین مقصد و هدفی است، محدود می سازد.
کسی که خود را به واسطه حوایجی که دارد وابسته به همه اجزای هستی گذران مشاهده کرده و مانند پر کاهی در پنجه امواج این سیل هول انگیز بوده و افتان و خیزان رو به مقصد عمومی سیر می کند، دیگر این خودبینی و گردن افرازی و سرکشی های جاهلانه انسانی را به مغز خود راه نمی دهد، دیگر خود را سر سپرده شهوت رانی و هواپرستی و هوسبازی نمی کند، دیگر خود را در راه بیشتر از آنچه برای یک انسان چند روزی لازم است، اسیر کوشش و تلاش بی خود نساخته و تبدیل به یک ماشین خودکار بی اراده نمی نماید و در نتیجه مقدار قابل توجهی از زد و خوردهای زندگی فردی و اجتماعی انسان کاسته می شود.دیگر مساعی خود را در یک رشته کارهایی که مستلزم فداکاری و از میان رفتن جان و مال می باشد، هدر نمی بیند، زیرا اگر در راه نیکوکاری جان وی نیز از میان برود، همانا زندگی چند روزه پر ملال دنیوی را از دست می دهد، ولی او با زندگی جاوید خود باقی است، و نتایج عالی فداکاری خود را یافته و با آنها خوش وقت خواهد بود. دیگر مانند یک نفر مادی بی خبر از معاد در فداکاری های خود نیازی به یافتن یک رشته خرافات فریبنده و گمراه کننده ندارد. نمی خواهد به وی تلقین کنند که فداکاری و از جان گذشتگی در راه مقدسات اجتماع -مانند آزادی و قانون و وطن- نام نیک و پاینده ای برای انسان کسب می کند که به واسطه آن دارای یک زندگی جاوید پر افتخاری می شود. در حالی که اگر راستی انسان با مرگ نابود می شود، زندگی و افتخار پس از مرگ مفهومی جز خرافه ندارد.
معاد و فعالیت اجتماعی
از همین جا بی اساس بودن سخنی مانند این سخن روشن می شود و آن اینکه تصور مرگ و جهان پس از مرگ نشاط کار و فعالیت زندگی را از دست انسان نمی گیرد. زیرا نشاط کار و فعالیت انسان معلول حس احتیاج است و با تصور معاد حس احتیاج از میان نمی رود. گواه این مطلب اینکه مسلمین در صدر اسلام که بیشتر پیرو تعلیمات دینی بودند و تصور معاد در قلوبشان بیشتر از همه وقت جلوه می کرد، فعالیت اجتماعی حیرت آوری داشتند که هیج گونه طرف نسبت با فعالیت های بعدی شان نبود. بلی تصور معاد کاری که می کند این است که از افراط در مادیت و شهوت پرستی و خودکشی در راه خرافات و اوهام جلوگیری می نماید.
معاد و سرزندگی وحی
دیگر از فواید ایمان به معاد این است که روح انسان پیوسته با این ایمان زنده است. او می داند که اگر مظلومیت یا محرومیتی دامنگیرش شود و امروز نمی تواند حق خود را باز ستاند، روزی در پیش دارد که انتقام وی کشیده شده و حقش به او بر خواهد گشت و هر کار نیکی که انجام دهد روزی از وی با بهترین طرزی تقدیر خواهد شد. از این راه است که انسان معتقد به معاد، می داند که اعمالش دایما تحت کنترل بوده و ظاهر و باطن اعمالش «پنهان و آشکار» پیش خدای دانا و بینا روشن بوده و روزی در پیش دارد که با کمال دقت به حسابش رسیدگی خواهد شد و این عقیده، عملی در انسان انجام می دهد که از دست صد هزار پلیس مخفی و مأمور آگاهی بر نمی آید، زیرا همه آنها از بیرون کار می کنند و این یک نگهبان داخلی است که هیچ سری را از آن نمی شود پوشید.

منابع
سید محمدحسین طباطبایی- معنویت تشیع- صفحه 104-106

سایر اطلاعات:
کد مطلب: m1880
وضعیت مطلب: فعال
گروه اصلی: آموزشی     زیرگروه: عمومی

دفعات بازدید: 5    
محبوبیت: 4   (کمترین=0 و بیشترین=5)    تعداد شرکت کننده در نظر سنجی مجبوبیت: 
تاریخ ثبت: 1401/10/13 ب.ظ 7:33:30


لینک صفحه ی مطلب: https://tadanesh.ir/t?c=m1880


هم گروهی ها
آفات زندگی زناشویی و علل و عوامل اختلافات خانواده و اهمیت نظام خانواده و جایگاه ویژه ای که اسلام برای آن قایل است و تلاش و کوششی که این مکتب الهی برای تقویت و تحکیم هر ...
اعتقاد ما بر این است که نتیجه تعدیل قوای انسانی تنظیم امور در نظام اجتماعی است؛ یعنی تا انسان قدرت نیابد که در میان قوای درونی خود تعادلی ایجاد کند برای وی اقامه عدل ...
نقطه مقابل این اصل، اصل انسان شناسی دیگری است مبنی بر اینکه پایه و اساس شخصیت انسانی که مبنای تفکرات او و گرایش های متعالی او است، در متن خلقت او با دست عوامل آفرینش ...
مطابق نظریه ماتریالیسم فلسفی مبنی بر تقدم جامعه شناسی انسان بر روان شناسی او، انسان صرفا یک موجود "پذیرنده" است نه "پوینده"، یک ماده خام است که هر شکلی به او بدهند از ...
مارکس، ضمن بیان خود در خصوص جبر اقتصادی و اجتماعی می خواهد بگوید حرکت منظم و مرحله به مرحله جامعه از نوع حرکات و تغییرات دینامیکی است؛ یعنی از نوع حرکات خود به خودی و ...
"مارکسیست" ها گاهی سخنانی می گویند که با فلسفه شان جور در نمی آید مثلا می گویند: "آن شخص بی شرمانه چنین کرد". باید به آن ها گفت در فلسفه شما اساسا این حرف ها غلط است، اصلا ...
اگر ما تاریخ را دارای ضابطه و قاعده ندانیم و به قول کتاب مثل کلبیون، فکر کنیم دیگر تاریخ برای ما درس نیست، فقط قضایای تاریخی برای خیال ما غذای خوبی است، مثل افسانه جن ...
عجب این است که هنگامی که از اختلافات فطری و طبیعی زن و مرد سخن می رود، گروهی آن را به عنوان نقص زن و کمال مرد و بالاخره چیزی که موجب یک سلسله برخورداری ها برای مرد و یک ...
افراد از لحاظ جاذبه و دافعه نسبت به افراد دیگر انسان، یکسان نیستند بلکه به طبقات مختلفی تقسیم می شوند: 1- افرادی که نه جاذبه دارند و نه دافعه، نه کسی آنها را دوست و نه ...
ص: 9094 اگوست کنت در مورد ادوار زندگی بشر، تقسیمی دارد که با کمال تأسف کم و بیش پذیرفته شده است، در صورتی که از نظر آشنایان به فلسفه اسلامی سخنی کاملا بچه گانه است. می ...