امیدواریم مطالب و محصولات ارزشمندی در اختیار شما عزیزان قرار داده باشیم.

search

خاک زوار تو از عطر جنان خوب تر است


توضیحات کوتاه:

خاک زوار تو از عطر جنان خوب تر است (مدح) گرد جاروب کشت سرمه اهل نظر است سنگ از سلسله کوه و شتر از مسلخ ملک از عرش به سوی حرمت رهسپر است کفشدار تو کند ناز به دربان ...


توضیحات:

خاک زوار تو از عطر جنان خوب تر است (مدح)
گرد جاروب کشت سرمه اهل نظر است
سنگ از سلسله کوه و شتر از مسلخ
ملک از عرش به سوی حرمت رهسپر است
کفشدار تو کند ناز به دربان بهشت
خادمت از ملک و صحن تو از عرش، سر است
یک طواف حرمت به ز هزاران حج است
این حدیثی است که متن و سندش معتبر است
آفتاب حرمت ظل عنایات خداست
زائرت زائر ذات احد دادگر است
روز محشر که سیاهی همه جا را گیرد
روی زوار تو از مهر، فروزنده تر است
ظرف لطف و کرمت، وسعت ملک و ملکوت
عبد فرمانبرِ کوی تو قضا و قدر است
فخر بر کعبه برد، ناز به حجاج کند
هر که را شغل گدایی درت پشت در است
همه جا گشتم و دیدم خبری نیست که نیست
سر کوی تو به هر گام، هزارن خبر است
فاش گویم ز خدا تا به خدا کرده عروج
هر که با قافله کوی شما هم سفر است
بر روی گنبد زرین تو هر صبح و غروب
نقطه نقطه اثر بوسه شمس و قمر است
به خراسان تو سوگند خراسان تو خود
کاظمین و نجف و کرب و بلای دگر است
ملک ایران صدف و گوهر آن تربت توست
قلب شیعه حرمِ بضعه پیغامبر است
چشم آهوی تو را چشمه حیوان گفتند
سنگ صحرای تو دُر، ریگ روانش گهر است
همچو خورشید که بر اهل زمین بخشد نور
صحن تو در نظر اهل سما جلوه گر است
دور خدام تو گردند هزاران فردوس
صد چو رضوان به گدایی درت مفتخر است
جنت از مهر محبان تو یک شاخه گل
دوزخ از بغض غلامان درت یک شرر است
همه دیدند که یک گردش چشمت از خصم
نقش شیری که به پرده است عیان، پرده در است
با ولای توام از آتش دوزخ چه هراس؟
که تولای تو بر آتش دوزخ سپر است
قامت کوه، گر از غصه شود خم چه عجب؟
زیر بار غم تو، چرخ، شکسته کمر است
خنده بر لعل لبت بود و نمی دانستند
نوش تو اشک بصر، قوت تو خون جگر است
دوزخ از یک نگهش روضه رضوان گردد
چشم هر شیعه که با یاد تو از گریه تر است
نه فقط گشت جواد تو ز داغ تو یتیم
شیعه را در غم تو خاک یتیمی به سر است
در عزای تو به هر صبح و مسا مهدی را
شرر ناله و خون دل و اشک بصر است
سلام گرم مرا چون ز راه دور شنیدی
کرم نمودی و بهر زیارتت طلبیدی
برای آنکه گل از اشک دیده بر تو بیارم
دل مرا تو شکستی، غم مرا تو خریدی
به نامه سیه ام لحظه ای نگاه نکردی
مرا صدا زدی و پرده مرا ندریدی
چگونه راه به من دادی ای رئوف رئوفان
مگر سیاهی پرونده مرا تو ندیدی
در آستان تو من روی آورم به چه رویی
که من چو خار سیه رویم و تو یاس سفیدی
نیاز بر که بیارم؟- تو حاجتی تو نیازی
امید بر که ببندم- تو آرزو تو امیدی
چه رازهای نهانی که بود در دل تنگم
نگفته بودم و دیدم تمام را تو شنیدی
به حیرتم که نکرد این همه گنه ز تو دورم
من از تو هر چه بریدم، تو از کرم نبریدی
چه می شود گره از کار «میثمت» بگشایی
مگر نه قفل مهمات را فقط تو کلیدی

نخل میثم: مجموعه اشعار/ غلامرضا سازگار (میثم)؛ مقدمه محمدعلی مجاهدی (پروانه)/قم: حق بین، 1392

سایر اطلاعات:
کد مطلب: e559
وضعیت مطلب: فعال
گروه اصلی: مذهبی     زیرگروه: اشعار آئینی

دفعات بازدید: 11    
محبوبیت: 4   (کمترین=0 و بیشترین=5)    تعداد شرکت کننده در نظر سنجی مجبوبیت: 
تاریخ ثبت: 1401/10/12 ق.ظ 2:42:00


لینک صفحه ی مطلب: https://tadanesh.ir/t?c=e559


هم گروهی ها
آسمان کوثر به دنیا آمده کوثر بخوان (ولادت) با سرود وحی مدح دخت پیغمبر بخوان مدح آن ممدوحۀ محبوبۀ داور بخوان با زبان خویشتن نه، با دم حیدر بخوان با زبان حیدر از ...
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن(مدح) فردوس سائل کرم توست یا حسن تنها نه آسمان و زمین عالم وجود در زیر سایۀ علم توست یا حسن عرش خدا مدینه، دل انبیا بقیع جان شمع روشن حرم ...
ماه شعبان آفتاب آورده ای روی حق را بی نقاب آورده ای قلب زهرا چشم حیدر را چراغ روح احمد را گلاب آورده ای در حقیقت از دل دریای نور بر محمّد دُرِّ ناب آورده ای تشنگان ...
الا ای قوم من جان محمّد (صلی الله علیه و آله) روح قرآنم ولی الله اعظم شهریار ملک امکانم زعیم و رهنما و ناخدا و فلک توحیدم امام و پیشوا و مقتدای اهل ایمانم نمازم، ...
گلشن توحید آباد امام عسکری است(مدح) دل بهشت نور با یاد امام عسکری است جنّت موعود میعاد امام عسکری است مژده یاران عید میلاد امام عسکری است کیست این مولود فرزند علیّ ...
چنین گفت پیری زآل پیمبر(مدح) که بر جان پاکش سلام مکرّر شبی یافتم در بهشت مدینه تشرّف زلطف خداوند اکبر مزار پیمبر قبور ائمّه به چشمم عیان شد چو مهر منور تمام قبور ...
امشب ای غار حرا از هر شبی زیباتری(بعثت) مشرق نورانی خورشید عالم گستری شب نشینی کرده روی تخته سنگت جبریل این دل شب راز دار بعثت پیغبمری گوش تا آوای «اقراء بسم ربک» ...
برقع گشود و سورۀ نور آفریده شد(بعثت) یک خنده کرد؛ صبح ظهور آفریده شد بر تخته سنگ غار حرا عاری از قلم خطی کشید و شعر و شعور آفریده شد صوت خدا ز حنجره گل کرد بر لبش ...
بنام خدای جهان یا محمّد بخوان یا محمّد! بخوان یا محمّد بخوان تا بخوانند پیوسته با تو خدا را زمین و زمان یا محمّد بخوان تا بدانند کون و مکان را خدایی بوَد لامکان ...
به نام خداوند سبحان، مُحمّد (بعثت) بخوان کآفریده است انسان، محمّد! بخوان تا خلایق بخوانند با تو به نام خداوند سبحان، محمّد بخوان تا که ویران سرای جهان را کنی سر ...